Living 30s

زندگی در سی سالگی به همین سادگی

Living 30s

زندگی در سی سالگی به همین سادگی

نگاهی به موسیقی مازندران

در مازندران هم مانند اکثر نقاط ایران، موسیقی با زندگی مردم همراه و عجین است. در شالیزارها، جنگل ها، دریا، در آداب شادی و عزا و در همراهی با مراسم مذهبی، موسیقی مازندران نقش چشمگیری دارد. گستره موسیقی مازندران تا حوزه های سمنان و دامغان و گرگان نیز می رسد. موسیقی مناطق مرکزی برپایه اصیل ترین و کهن ترین نغمه ها و ملودیهای چوپانی شکل گرفته است. محور اصلی موسیقی این بخش از سوی پنج مقام آوازی وزین و پرقدمت یعنی طبری بلند ، طبری کوتاه ، کتولی بلند، کتولی متوسط و کل حال و تعداد زیادی قطعه ساز چوپانی است ، مهمترین ساز در موسیقی شرق مازندران، دو تار است که ریشه در موسیقی ترکمنی و شمال خراسان دارد. سازهای رایج موسیقی غرب مازندران تا گیلان ، بیشتر نی و دهل می باشد. طالب طالبا در مایه سه گاه درآمد، امیری در مایه عشاق دشتی، کشتی مقوم در مایه درآمد افشاری ، عروس سوار کردن ، چوسما در رقص چوبی ، عزیز و نگار در گوشه دستگاه دشتی معروفترین آهنگ هایی است که نواخته می شود براساس روش پیشین و با توجه به واقعیت های موجود، موسیقی مازندران را به دو گروه عمده تقسیم می کنیم: موسیقی بامتر آزاد، موسیقی بامتر معین...
موسیقی با متر آزاد:
موسیقی مازندران بامتر آزاد شامل آهنگهایی است که در قالب مقامها و با حالت آوازی اجرا می شوند. مقام خوانی از شرق تا غرب مازندران رایج است و مقامها در شکلها و نامهای گوناگون متجلی می شوند. متداول ترین مقامهای موسیقی بومی مازندران عبارتند از:
امیری Amiri: معروف ترین مقام بین مردم مازندران است. این آواز زیبا و دل انگیز به تنهایی می تواند بیان کننده خصایص و ارزشهای موسیقی مازندران باشد. آواز امیری بیشتر در جنوب مازندران متداول است و شعرهای زیبا و تصویرگر امیر پازواری، شاعر بلند پایه مازندرانی عهد صفویه ، زینت بخش آواز امیری است. مقام امیری در دو نوع امیری بلند و امیری کوتاه اجرا می شود. یک ایران شناس روسی، دورن، با همکارى میرزا شفیع نامی بخشهایی از آن اشعار را براساس روایت افواه گردآورى کردند و به همت شادروان استاد ابوالحسن صبا، مقام امیری مازندران ثبت شده و در کنار سایر گوشه های آواز دشتی در ردیف استاد صبا قرار گرفته است.
کتولی Katouli: از مقامهای معروف مازندران است که بیشتر در قسمتهای شمال مازندران متداول است. آوازهای کتولی در نوع خود زیبایی ویژه ای دارد. مقام کتولی، حاوی مضامین بلند اخلاقی، قومی، اعتقادی و گاه توصیفی است. کتولی در سه نوع مختلف کتولی کوتاه (کل حال)، کتولی متوسط (میون کتولی) و کتولی بلند (بلند کتولی) اجرا می شود. علاوه بر امیری و کتولی، مقامهای ولک سری، توری (طبری) و طالبک (طالبا) را می توان نام برد.
طالبا: اشعار موزون این آواز، به نوعی داستان زندگی طالب آملی شاعر مازندرانی است، که با افسانه ها درآمیخته شده است و گویا بیشتر آن افسانه باشد . به هر حال این اعتقاد که ظن و گمان به آن وارد است وجود دارد که ستی النساء خواهر طالب، سراینده این اشعار است.
چاووش خوانی: نیز از مقامهای معمول مازندران است که در استقبال یا بدرقه زایران مشهد، کربلا، نجف یا مکه خوانده می شود. چاووش خوان، پیک خبردهنده است که مردم را در حال و هوای اعتقادی و توجه به مقدسات قرار می دهد. مضمون عمومی در موسیقی مازندران، مسائل حماسی و اعتقادی و پرداختن به بیان ارزشهاست. با این که موسیقی مقامی نواحی مختلف مازندران شباهت کلی و عام به هم دارند، اما در هر منطقه، بنا به شرایط اقلیمی و خصایص فرهنگی و نوع ارتباطات اجتماعی، رنگ و حالت مشخص تری می یابد.
موسیقی با متر معین:
در مازندران موسیقی هایی با متر معین به بیان ترانه هایی اختصاص دارد که عموما دارای مضامین توصیفی و عاشقانه هستند. ترانه های مازندرانی با ملودی هایی ساده و روان و اشعاری لطیف و بی پیرایه، سخنان دلنشینی را بیان می کنند که جذابیت خاص یافته و در یادها باقی می مانند. ترانه های اصیل مازندرانی با عناوین و نامهای خاص ، بیانگر قدمت و سابقه طولانی حوادث و مسائلی است که ریشه در زندگی مردم این سامان داشته و به زمان حال رسیده اند.
نوروزخوانی: از موسیقی های متداول در مازندران و با متر معین است. نوروزخوانان اشخاصی هستند که پیش از آمدن بهار، رسیدن نوروز و سال نو را با شعر و آهنگ به مردم بشارت می دهند. نوروزخوانان، بدیهه سرایانی هستند که از مدتها پیش از بهار به پیشواز بهار می روند و بدون همراهی ساز و صرفا به کمک آواز، نسیم بهاری را با دل و جان مردم آشنا می کنند. مردم هم به همراهی نوروزخوانان به آوازخوانی می پردازند و به این ترتیب استقبال از بهار عمومی می شود.
......

شعری خیلی قشنگ در باب مجنون و لیلی مست و ملنگ...

دید مجنون دختری مست و ملنگ

در خیابان با جوانانی مشنگ


خوب دقت کرد در سیمای او

دید آن دختر بُود لیلای او


با دلی پردرد گفتا این چنین

حرف ها دارم بیا (پیشم بشین)


من شنیدم تازگی چت می کنی

با جوانی اهل تربت می کنی


نامه های عاشقانه می دهی

با ایمیل از ( توی) خانه می دهی


عصرها اطراف میدان ونک

می پلاسی با جوانان ونک


موی صاف خود مجعد می کنی

با رپی ها رفت و آمد می کنی


بینی خود را نمودی چون مویز

جای لطفاً نیز می گویی (پلیز)


خرمن مو را چرا آتش زدی؟

زیر ابرو را چرا آتش زدی؟


چشم قیس عامری روشن شده

دختری چون تو مثال زن شده


دامن چین چین گلدارت چه شد؟

صورت همچون گل ِ نارت چه شد؟


ابروی همچون هلالت هم پرید؟

آن دل صاف و زلالت هم پرید؟


قلب تو چون آینه شفاف بود

کی در آن یک ذرّه ( شین و کاف) بود



دیگر آن لیلای سابق نیستی

مثل سابق صاف و عاشق نیستی


قبلنا عشق تو صاف و ساده بود

مهر مجنون در دلت افتاده بود


تو مرا بهر خودم می خواستی

طعنه ها کی می زدی از کاستی؟


زهرماری هم که گویا خورده ای

آبروی هرچه دختر برده ای


رو به مجنون کرد لیلا گفت : هان

سورۀ یاسین درِ‌ ِگوشم نخوان


تو چه داری تا شوم من چاکرت؟

مثل قبلن ها شوم اسپانسرت ؟


خانه داری ؟ نه ، اتول ؟ نه ، پس بمیر

یا برو دیوانه ای دیگر بگیر


ریش و پشم تو رسیده روی ناف

هستی از عقل و درایت هم معاف


آن طرف اما جوان و خوشگل است

بچه پولدار است گرچه که ول است


او سمندی زیر پا دارد ولی

تو به زحمت صاحب اسب شـَلی


خانه ات دشت و بیابان خداست

خانۀ او لااقل آن بالاهاست


با چنین اوضاع و احوالت یقین

خوشه ات یک می شود ، حالا ببین


او ولی با این همه پول و پله

خوشۀ سه می شود سویش یله


گرچه راحت هست از درک و شعور

پول می ریزد به پای من چه جور


عشق بی مایه فطیر است ای بشر

گرچه باشی همچو یک قرص قمر


عاشق بی پول می خواهم چکار

هی نگو عشقم ، عزیزم ، زهر مار


راست می گویند، تو دیوانه ای

با اصول عاشقی بیگانه ای


این همه اشعار می گویی که چه؟

دربیابان راه می پویی که چه؟


بازگرد امروز سوی کوه و دشت

دورۀ عشاق تاریخی گذشت


تازه شیرین هم سر ِ عقل آمده

قید فرهاد جـُلمبر! را زده



یا همین عذار شده شکل گوگوش

کرده از سرتا نوک پایش روتوش


با جوانان رپی دم خور شده

نان وامق کاملاً آجر شده


ویس هم داده به رامین این پیام

بین ما هرچه که بوده شد تمام


پس ببین مجنون شده دنیا عوض

راه تهرن را نکن هرروزه گز


اکس پارتی کرده ما را هوشیار

گرچه بعدش می شود آدم خمار


بیخیال من برو کشکت بساب

چون مرا هرگز نمی بینی به خواب


گفت با خود مجنون این چنین:

حال و روز لیلی ما را ببین


بشکند این «‌ دست شور بی نمک»

کرده ما را دختر قرتی اَنک



حال که قرتی شده لیلای من

نیست دیگر عاشق و شیدای من


می روم من هم پی ( کیسی ) دگر

تا رود از کله ام عشقش به در


فکر کرده تحفه اش آورده است

یا که قیس عامری یک برده است


آی آقای نظامی شد تمام

قصۀ لیلی و مجنون ، والسلام


خط بزن شعری که در کردی زما

چون شده لیلای شعرت بی وفا

    برگرفته از:"به دنبال تو"

مامان رفت بخوابد

مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند که مامان گفت:”من خسته ام و دیگه دیروقته، می رم که بخوابم” مامان بلند شد،به آشپزخانه رفت و مشغول تهیه ساندویچ های ناهارفردا شد،سپس ظرف ها را شست،برای شام فردا از فریزر گوشت بیرون آورد،قفسه ها را مرتب کرد، شکرپاش را پرکرد،ظرف ها را خشک کردو در کابینت قرار دادوکتری را برای صبحانه فردا ازآب پرکرد.بعدهمه لباس های کثیف رادرماشین لباسشویی ریخت،پیراهنی را اتوکردودکمه لباسی را دوخت.

اسباب بازی های روی زمین راجمع کردودفترچه تلفن را سرجایش درکشوی میز برگرداند.گلدان ها را آب داد،سطل آشغال اتاق را خالی کردو حوله خیسی را روی بند انداخت.بعد ایستادو خمیازه ای کشید کش وقوسی به بدنش دادو به طرف اتاق خواب به حرکت درآمد،کنار میز ایستادو یادداشتی برای معلم نوشت ، مقداری پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت و کتابی را که زیر صندلی افتاده بود برداشت.بعد کارت تبریکی را برای تولدیکی از دوستان امضا کرد و در پاکتی گذاشت، آدرس را روی آن نوشت و تمبر چسباند ؛ مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت و هر دورا درنزدیکی کیف خودقرارداد . سپس دندان هایش رامسواک زد. باباگفت: “فکرکردم گفتی داری میری بخوابی” و مامان گفت:” درست شنیدی دارم میرم.” سپس چراغ حیاط راروشن کردودرها را بست.
پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد،چراغ ها راخاموش کرد،لباس های به هم ریخته را به چوب رختی آویخت ، جوراب های کثیف را درسبد انداخت،با یکی از بچه ها که هنوز بیداربودو تکالیفش را انجام می داد گپی زد،ساعت را برای صبح کوک کرد، لباس های شسته را پهن کرد،جا کفشی را مرتب کردو شش چیز دیگررابه فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام دهد،اضافه کرد.سپس به دعاو نیایش نشست. درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش کردو بدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد گفت: ” من میرم بخوابم” و بدون توجه به هیچ چیز دیگری، دقیقاً همین کارراانجام داد!

منبع:mailestan.mihanblog.com

Wise Advice :Don't Leave a Scar

There once was a little boy who had a bad temper.
His Father gave him a bag of nails and told him that every time he lost his
temper, he must hammer a nail into the back of the fence.
The first day the boy had driven 37 nails into the fence.
Over the next few weeks, as he learned to control his anger,
the number of nails hammered daily gradually dwindled down.
He discovered it was easier to hold his temper than to drive those nails into the fence.
Finally the ! day came when the boy didn't lose his temper at all.
He told his father about it and the father suggested that the boy now pull out one nail for each day that he was able to hold his temper.
The days passed and the young boy was finally able to tell his father that all the nails were gone.
The father took his son by the hand and led him to the fence He said,
"You have done well, my son, but look at the holes in the fence.
The fence will never be the same.
When you say things in anger,they leave a scar just like this one.
You can put a knife in a man and draw it out.
It won't matter how many times you say "I'm sorry", the wound is still there. A verbal wound is as bad as a physical one
.

قهوه بنوشید

قهوه

نوشیدنی محبوب اغلب ما ایرانی‌ها، چای است، اما به تازگی قهوه هم جای خودش را در بین ما باز کرده است.اگر از "کلاس" ظاهری که قهوه با خود به همراه می ‌آورد، بگذریم، بهتر است درباره فایده‌های آن هم قدری اطلاع داشته باشیم. شاید تعجب کنید اگر بدانید در ده سال اخیر، نوزده هزار بررسی در مورد این فایده‌ها انجام شده و نتیجه اغلب آنها هم به نفع قهوه تمام شده است.

ماده‌ای که در قهوه وجود دارد و آن را از این همه امتحان سربلند بیرون آورده، "کافئین" نام دارد. قهوه در مقدار مساوی، چیزی حدود سه و نیم برابر بیشتر از چای و کولا کافئین دارد.

البته بعضی از خواص قهوه هم مربوط به کافئین نیست. قهوه، آنتی اکسیدان‌ های زیادی هم دارد، مثل کلروژنیک و توکوفرول که باعث برخی اثرهای شفابخش آن می ‌شود. به اضافه ی مواد معدنی مثل منیزیم که معلوم شده می ‌توانند در بهبود پاسخ بدن به انسولین و اصلاح متابولیسم گلوکز مؤثر باشند.

محققان ایتالیایی، ماده دیگری به نام "تریگونلینگ" را هم در قهوه پیدا کرده‌اند. این ماده به قهوه عطر و طعم تلخی می ‌دهد. خاصیت ضد باکتریال و ضد چسبندگی قهوه را (که جلوی ایجاد حفرات  و پوسیدگی دندان را می‌ گیرد) به همین ماده نسبت می‌ دهند.

بد نیست فایده‌های قهوه را در افراد مختلف مرور کنیم. شما هم ببینید در چه شرایطی هستید و آیا از این اثرها چیزی هم به شما می ‌رسد یا نه.

اگر ورزشکارید...

چندی پیش، تحقیقی در مجله "درد" به چاپ رسید که نشان می ‌داد، نوشیدن دو فنجان قهوه قبل از ورزش، می‌ تواند تا 48 درصد درد عضلانی پس از ورزش را کاهش دهد. این یعنی قهوه در تسکین درد حتی از آسپرین هم قوی‌تر است! ناپروکسن 30 درصد و آسپرین 25 درصد درد عضلانی را کم می‌ کند. البته محققان دانشگاه جورجیا که این تحقیق را انجام داده‌اند، معتقدند، هنوز برای نتیجه‌گیری کلی زود است و فعلاً می‌ توان گفت قهوه فقط در خانم‌هایی که خیلی قهوه خور قهار نبوده‌اند، چنین خاصیتی داشته است (یعنی کسانی که زیاد قهوه می ‌خورند، نباید چنین توقعی از آن داشته باشند).

علاوه بر این، به نظر می ‌رسد قهوه در افرادی که تازه ورزش را شروع کرده‌اند، بیشتر کمک ‌کننده است تا در ورزشکاران حرفه‌ای. به همین دلیل، این افراد می ‌توانند با استفاده از قهوه  برنامه ورزشی خود را  طولانی‌تر کنند . البته مراقب باشید که زیاده روی نکنید! دو فنجان قهوه در کنار روش‌های کم‌ کننده درد عضلانی، مانند نرمش‌های کششی، ماساژ و حمام سرد، برای تسکین درد‌های پس از ورزش کافی است.

در ضمن، چون قهوه باعث افزایش دفع ادرار می ‌شود، باید مراقب از دست دادن آب بدن، به خصوص بعد از ورزش باشید.

اگر امتحان دارید...

این را دیگر همه دانشجویان به تجربه فهمیده‌اند که خوردن قهوه هنگام درس خواندن، به خصوص شب امتحان، چقدر می ‌تواند به تمرکز و هوشیاری آنها کمک کند. البته دانشمندان هم این خاصیت قهوه را مورد بررسی قرار داده‌اند. آنها به این نتیجه رسیده‌اند که کافئین می‌ تواند سرعت پردازش اطلاعات را تا 10 درصد زیاد کند. نوشیدن یک فنجان قهوه بعد از صرف غذا با خواب آلودگی بعد از آن مقابله می ‌کند و به حفظ هوشیاری و تمرکز هم کمک می ‌کند. این مسئله در مورد شیفت‌های کاری شبانه هم (البته با دو فنجان) صدق می‌ کند. ارزش این خاصیت در این است که می ‌تواند جلوی خیلی از حوادث کاری را در شیفت‌های شب بگیرد، به خصوص رانندگان جاده‌ها که جان عده زیادی مسافر در گرو بیداری و هوشیاری آنهاست.

 اگر می‌خواهید بیمار نشوید...

نتیجه تحقیقات دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا در سان‌دیه‌گو نشان داده که قهوه می‌ تواند تا 60 درصد خطر بروز دیابت نوع دو را در افراد مستعد کم کند (البته اگر با یک خروار شکر میل نشود!) جالب‌تر این جاست که این کاهش، در کسانی که تست تحمل گلوکزشان مختل بود، تا 70 درصد بوده است. محققان آلمانی هم تأثیر قهوه در کاهش  سرطان روده بزرگ را کشف کرده‌اند. یک آنتی‌اکسیدان قوی به نام "متیل پیریدینیوم" ،‌آنزیم‌های ضد این سرطان را تقویت می‌ کند. این ماده در فرآوری قهوه تولید می‌ شود و هر چه قهوه بیشتر حرارت دیده باشد، مقدار آن بیشتر است.

حداقل شش مطالعه مستقل، رابطه بین نوشیدن قهوه و پیشگیری از پارکینسون را اثبات کرده‌اند.

محققان می ‌گویند، اگر کسی به طور منظم قهوه بخورد،60 تا 80 درصد کمتر از سایرین دچار این بیماری می‌ شود (البته بررسی‌ها نشان داده که مصرف استروژن در زنان یائسه می ‌تواند جلوی این اثر قهوه را بگیرد).

خاصیت دیگر قهوه که شاید با آن آشنا باشید، جلوگیری از سنگ کلیه است. این خاصیت از کافئین موجود در قهوه سرچشمه می‌ گیرد که ادرارآور است و جلوی جمع شدن ادرار و در نتیجه رسوب سنگ در کلیه را می‌ گیرد. برای تکمیل این فهرست، می ‌توانید این را هم اضافه کنید که قهوه در کاهش سنگ صفرا هم مؤثر شناخته شده است.

 اگر پا به سن گذاشته‌اید...

قهوه می ‌تواند محافظ خوبی برای قلب زنان یائسه باشد. یک مطالعه 15 ساله که در مجله تغذیه بالینی آمریکا به چاپ رسیده، نشان می ‌دهد خانم‌های یائسه‌ای که روزانه حداقل سه فنجان قهوه می‌ خورند، 28 درصد کمتر از بقیه زنان در این سن، دچار بیماری‌های قلبی و سایر بیماری‌های التهابی غیر سرطانی می ‌‌شوند. دانشمندان معتقدند، این خاصیت ناشی از آنتی‌اکسیدان‌هایی است که از التهاب و بیماری قلب جلوگیری می ‌کند و قهوه سرشار از آنهاست.

زیاده روی ممنوع!

همه اینها که گفتیم، دلیل بر این نمی ‌شود که بخواهیم در مصرف قهوه زیاده‌ روی کنیم یا خدای ناکرده خودمان را با آن خفه کنیم! قهوه هم ممکن است برای بعضی افراد مناسب نباشد. این افراد شاید نتوانند بعضی از اثرهای جانبی آن را (به خصوص در مقادیر زیاد) مانند تپش قلب، بی‌خوابی، لرزش دست و تحریک‌پذیری را تحمل کنند. علاوه بر این، ممکن است قهوه باعث بالا رفتن کلسترول خون بعضی از افراد شود.

پزشکان توصیه می ‌کنند زنان باردار، بیماران قلبی و کسانی که در معرض پوکی استخوان هستند، از خوردن قهوه (به خصوص زیادش!) صرف‌ نظر کنند.

 

دکتر مهشید چایچی