در فرودست اکنون،کفتری می میرد
در همان آبادی ، کوزه از آب تهی است
آب را گل کردند… آن سپیدار بلند ، که فلان رود روان ، از کنارش میرفت ،
زرد و قامت کج و پژمرده شده ،
دگر آن درویش هم ،
دلش از اینهمه ناپاکی این آب روان،
بخروش آمده ، اما … خاموش است ،
تا مبادا که همان خشکه نان هم ز کفش بستانند،
در مصاف گل و لای ،
رود زیبا خجل است ،
گویی… زشتی دو برابر کند این آب کنون،
آب را گل کردند…
حرمت عشق شکستند،
ناله از من بربودند،
مستی از من بگرفتند،
آب را گل کردند…
چه گل آلود این آب ،
و چه ناپاک این رود، تو به ما گفتی : مردم بالادست ، چه صفایی دارند،
غنچه ای گر شکفد ، اهل ده باخبرند،
و تو امروز کجایی سهراب ؟ تا ببینی ، که همان مردم بالادست ،
ز صفا عاری و از عشق تهی میباشند،
چشمه هشان بی آب…
گاوهاشان بی شیر…
دهشان بی رونق،
ساکت و خاموش است،
دگر از غنچه شکفتن خبری نیست ،
مردم بالادست ، همه در ماتم و اندوه نشستند اما…
کدخدا در خانه با زنش میخندد،
آب را گل کردند…
تو نبودی سهراب،
آب را گل کردند…
برگرفته از بام ایران سیتی
| |||
دارا جهان ندارد، سارا زبان ندارد بابا ستاره ای در !هفت آسمان ندارد کارون ز چشمه خشکید، البرز لب فرو بست حتا دل دماوند، آتش فشان ندارد دیو سیاه دربند، آسان رهید و بگریخت رستم در این هیاهو، گرز گران ندارد روز وداع خورشید، زاینده رود خشکید زیرا دل سپاهان، نقش جهان ندارد بر نام پارس دریا، نامی دگر نهادند گویی که آرش ما، تیر و کمان ندارد دریای مازنی ها، بر کام دیگران شد نادر ز خاک برخیز، میهن جوان ندارد دارا ! کجای کاری، دزدان سرزمینت بر بیستون نویسند، دارا جهان ندارد آییم به دادخواهی، فریادمان بلند است اما چه سود، اینجا نوشیروان ندارد سرخ و سپید و سبز است این بیرق کیانی اما صد آه و افسوس، شیر ژیان ندارد کوآن حکیم توسی، شهنامه ای سراید شاید که شاعر ما دیگر بیان ندارد هرگز نخواب کوروش، ای مهرآریایی بی نام تو،وطن نیز نام و نشان ندارد |
Arrive at , not to
Don't say : We arrived to the village at night
Say : We arrived at the village at night
NOTE; Use arrive in with countries and large cities: MR Smith has arrived in London
Ashamed of , not from
Don't say : He's now ashamed from his conduct
Say : He's now ashamed of his conduct
NOTE; It isn't correct to use ashamed of meaning shy.ashamed means feeling shame or guilt about something.Shy means feeling nervous with someone.Instead of saying "I'm ashamed of my teacher." Say: "I'm shy of my teacher." G
Angry with , not against
Don't say:The teacher was angry against him
Say: The teacher was angry with him
NOTE; We get angry with a person, but At a thing,(He was angry at the weather), G
NOTE; Also annoyed with, vexed with, indignent with a person, but At a thing
Anxious(=troubled) about , not for
Don't say: They are anxious for his health
Say : They are anxious about his health
NOTE; Anxious meaning wishing very much takes for; Parents are anxious for their children's success